بازگشت

معني مرگ


[196] 1 - شيخ صدوق روايت كرده است:

از امام هادي عليه السلام نقل شده كه فرمود: به پدرم امام جواد عليه السلام گفته شد: چرا مسلمانها، مرگ را خوش ندارند و از آن، بدشان مي آيد؟ حضرت فرمود: چون آن را نمي شناسند، از آن خوششان نمي آيد و چنانچه مي دانستند مرگ چيست و از دوستان خداي متعال بودند، البته مرگ را دوست مي داشتند و آگاه مي شدند كه آخرت، از دنيا برايشان بهتر است، سپس فرمود: اي ابو عبدالله چرا كودك و ديوانه، از داروي شفابخش كه بدن را پاكيزه مي كند و درد و رنج را بر طرف مي سازد، سرباز مي زنند؟ سؤال كننده، در جواب حضرت گفت: بخاطر اينكه از فايده ي دارو، بي خبراند.

حضرت فرمود: سوگند به كسي كه حضرت محمد را به راستي به پيامبري برانگيخت! هر كس حقيقتا آماده مرگ باشد، هر آينه مرگ از داروي شفابخش، برايش سودمند تر است، آگاه باش كه اگر اينان، سرانجام پر ناز و نعمت مرگ را مي شناختند، البته مشتاقش مي شدند و دوستش مي داشتند، خيلي بيش از آن كه عاقل دورانديش و كاردان، داروي شفابخش را براي بهبودي از درد و مرض مي خواهد و دوست مي دارد. [1] .

[197] 2 - راوندي آورده است:

از امام جواد عليه السلام روايت شده كه فرمود: مردي از ياران پدرم امام رضا عليه السلام، بيمار گرديد و



[ صفحه 164]



حضرت از وي عيادت كرد و از او پرسيد: حالت چطور است؟ بيمار عرض كرد: بعد از شما (در دوري شما) مرگ را به چشم خود مي بينم (در كنار شما راحتم)! بيمار مي خواست با گفتن اين جمله، شدت درد و مرضش را برساند.

حضرت از او پرسيد: مرگ را چگونه ديدي؟ بيمار گفت: بسيار سخت و دردناك؛ حضرت فرمود: آنچه ديده اي، نقطه ي شروع مرگ و گوشه اي از حالات آن است، البته مردم در مواجهه با مرگ دو دسته اند: يك دسته، بوسيله مرگ از سختيها و غمهاي دنيا راحت و آسوده مي شوند و دسته اي ديگر، با مرگ آنها مردم راحت و آسوده مي شوند، بنابراين، ايمان خود به خداي متعال و باور خويش به ولايت را تجديد كن تا به راحتي با مرگ مواجه شوي.

مرد بيمار چنين كرد، سپس گفت: اي فرزند رسول خدا! اينان فرشتگان پروردگاراند، حامل سلام و درود و هدايايي براي من مي باشند، به شما سلام مي دهند و در برابر شما ايستاده اند، اجازه بفرمائيد تا بنشينند.

امام رضا عليه السلام فرمود: اي فرشتگان پروردگارم! بنشينيد، سپس خطاب به بيمار فرمود: از ايشان بپرس كه آيا مأمور بودند، در برابر من بايستند؟ مرد بيمار عرض كرد: از آنان پرسيدم و چنين پندارند كه اگر تمام فرشتگاني كه خداي متعال آفريده، خدمت شما برسند، بايد به احترام شما بايستند و نخواهند نشست تا رخصتشان فرمايي، خداي متعال چنين دستوري به آنها داده است، آنگاه مرد بيمار، ديدگان خود را بست و گفت: درود و سلام بر تو باد اي فرزند رسول خدا! اكنون سيماي تو و سيماي جد بزرگوارت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و سيماي امامان بعد از او، برايم مجسم شده است و جان داد. [2] .



[ صفحه 167]




پاورقي

[1] معاني الاخبار:290.

[2] دعوات: 248 ح 698.