بازگشت

سخن حضرت راجع به يحيي بن قاسم


[186] 36 - طوسي آورده است:

از علي بن محمد بن قاسم حذاء كوفي، روايت شده كه گفت: از مدينه بيرون آمدم و چون از ديوارهاي پاياني آن، رو به سمت عراق گذشتم، ناگهان مردي را ديدم كه بر قاطر سفيد سياه آميخته اي نشسته و راه مي سپارد، به يكي از همراهان گفتم: اين آقا كيست؟

او گفت: پسر امام رضا عليه السلام.

راوي گفت: سعي كردم خودم را به او برسانم و چون ديد كه مي خواهم به وي برسم، برايم ايستاد، به حضرت رسيدم و سلام دادم، دستش را به سويم دراز كرد، آن را گرفتم و بوسيدم، از من پرسيد: كيستي تو؟

عرض كردم: فدايت شوم! يكي از دوستداران شما، من علي بن محمد بن قاسم حذاء هستم.

حضرت به من فرمود: بدان كه عمويت، از پدرم امام رضا عليه السلام رو گردان بود، عرض كردم: فدايت شوم! او به راه آمد، حضرت فرمود: اگر به راه آمده است، باكي نيست و اسم عمويش، يحيي بن قاسم حذاء بود. [1] .



[ صفحه 158]




پاورقي

[1] اختيار معرفة الرجال 2: 773 ح 903.