بازگشت

سخنان حضرت درباره ي صفوان، ابن سنان، زكريا و سعد


[175] 25 - شيخ طوسي آورده است:

از ابو طالب عبدالله بن صلت قمي روايت شده كه گفت: در آخر عمر امام جواد عليه السلام، بر حضرت داخل شدم و شنيدم كه مي فرمود: خداي متعال، صفوان بن يحيي و محمد بن سنان و زكريا بن آدم را از طرف من، پاداش نيك دهد كه حقوق مرا، ادا كردند و حضرت از سعد بن سعد، يادي نفرمود.

راوي گفت: از خدمت حضرت خارج شدم و موفق خادم را ديدم، سپس به او گفتم: همانا مولاي من، از صفوان بن يحيي و محمد بن سنان و زكريا بن آدم، به نيكي ياد كرد؛ ولي از سعد بن سعد، چيزي نفرمود.

راوي گفت: خدمت حضرت بازگشتم و اين بار، چنين فرمود: خداي متعال صفوان بن



[ صفحه 152]



يحيي و محمد بن سنان و زكريا بن آدم و سعد بن سعد را، از طرف من جزاي خير دهد كه در مورد من به عهد خود وفا كردند. [1] .

[176] 26 - و نيز گفته است:

از محمد بن اسماعيل بن بزيع روايت شده كه گفت: امام جواد عليه السلام، صفوان بن يحيي و محمد بن سنان را لعنت كرد و فرمود: آن دو نفر با دستور من، مخالفت كردند.

راوي گفت: اما سال بعد، آن حضرت به محمد بن سهل بحراني فرمود: صفوان بن يحيي و محمد بن سنان را دوست بدار كه من از آن دو، خوشنود شده ام. [2] .

[177] 27 - و نيز آورده است:

از ابوطالب قمي روايت شده كه گفت: در آخر عمر امام جواد عليه السلام، بر آن حضرت وارد شدم و شنيدم كه مي فرمود: خداي متعال، صفوان بن يحيي، محمد بن سنان، زكريا بن آدم و سعد بن سعد را از طرف من، پاداش نيك عطا كند كه آنها، حقوق مرا ادا كردند. راوي گفت: زكريا بن آدم، از دوستداران اهل بيت بود، و راجع به او (يعني زكريا بن آدم)، توقيعي به اين شرح از امام جواد عليه السلام صادر گشت: به ياد آوردم قضاي خداي متعال را، در مورد آن مردي كه چشم از جهان فرو بست و خداوند، مشمول رحمت خويشش ساخت در روزي كه زاده شد و روزي كه بدرود زندگي گفت: و روزي كه بر انگيخته خواهد شد؛ او تا زنده بود، با معرفت به حق زندگي كرد، به حق گفت؛ براي رضاي حق، شكيبا و خويشتن دار بود؛ به وظايفي كه خدا و رسولش بر او واجب كرده بودند عمل كرد و خدايش رحمت كرده از دنيا رفت؛ در حالي كه عهد و پيمانش را نشكست و دگرگون نساخت؛ خداي متعال، مزد نيت و پاداش كوشش و تلاشش را به وي عطا فرمايد. [3] .

[178] 28 - و نيز گفته است:

از علي بن حسين بن داود روايت شده كه گفت: از امام جواد عليه السلام شنيدم كه محمد بن سنان را به نيكي، ياد مي كرد و مي فرمود: من، از او راضي هستم؛ خداي متعال از وي راضي باشد كه هرگز با من و پدرم، مخالفت نكرد. [4] .



[ صفحه 153]




پاورقي

[1] اختيار معرفة الرجال 2: 792 ح 963.

[2] همان:793 ح 964.

[3] الغيبة: 348 ح 303.

[4] همان: ح 304.