بازگشت

بشارت حضرت به ابراهيم بن ابي محمود


[156] 6 - شيخ طوسي آورده است:

ابراهيم بن ابي محمود در روايتي گفت: بر امام جواد عليه السلام داخل شدم، در حالي كه نامه هايي براي او از پدر بزرگوارش با من بود، پس حضرت شروع به خواندن نامه ها كرد و يك نامه را، بسيار بر چشمانش مي نهاد و مي فرمود: به خدا سوگند! دستخط پدرم است و مي گريست تا اينكه اشكها، بر گونه اش جاري گشت. به حضرت عرض كردم: فدايت شوم! پدر بزرگوارت، در يك مجلس، بارها به من مي فرمود: خدايت در بهشت، سكني دهد، خدايت بهشت، روزي فرمايد.

راوي گفت: حضرت فرمود: من نيز مي گويم: خدايت بهشت، روزي فرمايد، عرض كردم! فدايت شوم! ضمانت مي كني كه خداي متعال به بهشتم در آورد؟ فرمود: آري.

راوي گفت: پس پاي مباركش را گرفتم و بوسيدم. [1] .



[ صفحه 138]




پاورقي

[1] اختيار معرفة الرجال 2: 838 ح 1073.