بازگشت

چهل حديث گهربار منتخب


1- قال الامام أبوجعفر، محمد الجواد صلوات الله و سلامه عليه:

المؤمن يحتاج الي ثلاث خصال: توفيق من الله عزوجل، و واعظ من نفسه، و قبول ممن ينصحه. [1] .

فرمود: مؤمن در هر حال نيازمند به سه خصلت است:

توفيق از طرف خداوند متعال، واعظي از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسي كه او را نصيحت نمايد.

2- قال عليه السلام: ملاقاة الأخوان نشرة، و تلقيح للعقل و ان كان نزرا قليلا. [2] .

فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران - خوب -، موجب صفاي دل و نورانيت آن مي گردد و سبب شكوفائي عقل و درايت خواهد كشت، گرچه در مدت زماني كوتاه انجام پذيرد.

3- قال عليه السلام: اياك و مصاحبة الشرير، فإنه كالسيف المسلول، يحسن منظره و يقبح أثره. [3] .

فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستي با افراد شرور، چون كه او همانند شمشيري زهر آلود، براق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.



[ صفحه 126]



4- قال عليه السلام: كيف يضيع من الله كافله، و كيف ينجو من الله طالبه، و من انقطع الي غير الله و كله الله اليه. [4] .

فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسي كه خداوند سرپرست و متكفل اوست.

چطور نجات مي يابد كسي كه خداوند طالبش مي باشد.

هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مي كند.

5- قال عليه السلام: من لم يعرف الموارد أعيته المصادر. [5] .

فرمود: هر كس موقعيت شناس نباشد جريانات، او را مي ربايد و هلاك خواهد شد.

6- قال عليه السلام: من عتب من غير ارتياب أعتب من غير استعتاب. [6] .

فرمود: سرزنش كردن ديگران بدون علت و دليل سبب ناراحتي و خشم خواهد گشت، در حالي كه رضايت آنان نيز كسب نخواهد كرد.

7- قال عليه السلام: أفضل العبادة الاخلاص. [7] .

فرمود: با فضيلت ترين و ارزشمندترين عبادت ها آن است كه خالص و بدون ريا باشد.

8- قال عليه السلام: يخفي علي الناس ولادته، و يغيب عنهم شخصه، و تحرم



[ صفحه 127]



عليهم تسميته، و هو سمي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و كنيه. [8] .

فرمود: زمان ولادت امام عصر عليه السلام بر مردم - زمانش - مخفي است، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است.

و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند؛ و او همنام و هم كنيه رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم است.

9- قال عليه السلام: عز المؤمن غناه عن الناس. [9] .

فرمود: عزت و شخصيت مؤمن در بي نيازي و طمع نداشتن به - مال و زندگي - ديگران است.

10- قال عليه السلام: من أصغي الي ناطق فقد عبده، فان كان الناطق عن الله فقد عبدالله، و ان كان الناطق ينطق عن لسان ابليس فقد عبد ابليس. [10] .

فرمود: هر كس به شخصي سخنران علاقمند و متمايل باشد، بنده ي اوست، پس چنانچه سخنور براي خدا و از - احكام و معارف - خدا سخن بگويد، بنده خداست، و اگر از زبان شيطان - و هوي و هوس و ماديات - سخن بگويد، بنده ي شيطان خواهد بود.

11- قال عليه السلام: لا يضرك سخط من رضاه الجور. [11] .

فرمود: كسي كه طالب رضايت خداوند متعال باشد، دشمني ستمگران، او را زيان و ضرر نمي رساند.



[ صفحه 128]



12- قال عليه السلام: من خطب اليكم فرضيتم دينه و أمانته فزوجوه، الا تفعلوه تكن فتنة في الأرض و فساد كبير. [12] .

فرمود: هر كه به خواستگاري دختر شما آيد و به تقوا و تدين و امانتداري او مطمئن مي باشيد با او موافقت كنيد و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگي در روي زمين خواهيد شد.

13- قال عليه السلام: لو سكت الجاهل ما اختلف الناس. [13] .

فرمود: چنانچه افراد جاهل و بي تجربه ساكت باشند مردم دچار اختلافات و تشنجات نمي شوند.

14- قال عليه السلام: من استحسن قبيحا كان شريكا فيه. [14] .

فرمود: هر كه كار زشتي را تحسين و تأييد كند، در عقاب آن شريك مي باشد.

15- قال عليه السلام: من انقاد الي الطمأنينة قبل الخيرة فقد عرض نفسه للهلكة و العاقبة المغضبة. [15] .

فرمود: هر كس بدون تفكر و اطمينان نسبت به جوانب (هر كاري، فرماني، حركتي و...) مطيع و پذيراي آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده؛ و نتيجه اي جز خشم و عصبانيت نخواهد گرفت.

16- قال عليه السلام: من استغني بالله افتقر الناس اليه، و من اتقي الله أحبه الناس و ان كراهوا. [16] .



[ صفحه 129]



فرمود: هر كه خود را به وسيله ي خداوند بي نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر كه تقواي الهي پيشه ي خود كند خواه ناخواه، مورد محبت مردم قرار مي گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.

17- قال عليه السلام: علم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم عليا عليه السلام ألف كلمة، كل كلمة يفتح ألف كلمة. [17] .

فرمود: حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم، يك هزار كلمه به امام علي عليه السلام تعليم نمود كه از هر كلمه اي هزار باب علم و مسأله فرعي باز مي شود.

18- قال عليه السلام: نعمة لا تشكر كسيئة لا تغفر. [18] .

فرمود: خدمت و نعمتي كه مورد شكر و سپاس قرار نگيرد همانند خطائي است كه غير قابل بخشش باشد.

19- قال عليه السلام: موت الانسان بالذنوب أكثر من موته بالأجل، و حياته بالبر أكثر من حياته بالعمر. [19] .

فرمود: فرا رسيدن مرگ انسان ها، به جهت معصيت و گناه، بيشتر است تا مرگ طبيعي و عادي، همچنين حيات و زندگي - لذت بخش - به وسيله ي نيكي و احسان به ديگران بيشتر و بهتر است از عمر بي نتيجه.

20- قال عليه السلام: لن يستكمل العبد حقيقة الايمان حتي يؤثر دينه علي شهوته، و لن يهلك حتي يؤثر شهوته علي دينه. [20] .



[ صفحه 130]



فرمود: بنده اي حقيقت ايمان را نمي يابد مگر آن كه دين و احكام الهي را در همه ي جهات بر تمايلات و هواهاي نفساني خود مقدم دارد.

و كسي هلاكت و بدبخت نمي گردد مگر آن كه هواها و خواسته هاي نفساني خود را بر احكام الهي مقدم نمايد.

21 - قال عليه السلام: عليكم بطلب العلم، فان طلبه فريضة و البحث عنه ناقله، و هو صلة بين الاخوان، و دليل علي المروة، و تحفة في المجالس، و صاحب في السفر، و أنس في الغربة. [21] .

فرمود: بر شما باد به تحصيل علم و معرفت، چون فراگيري آن واجب و بحث پيرامون آن مستحب و پرفائده است.

علم وسيله ي كمك به دوستان و برادران است، دليل و نشانه ي مروت و جوانمردي است، هديه و سرگرمي در مجالس است، همدم و رفيق انسان در مسافرت است؛ و انيس و مونس انسان در تنهائي مي باشد.

22- قال عليه السلام: خفض الجناح زينة العلم، و حسن الأدب زينة العقل، و بسط الوجه زينة الحلم. [22] .

فرمود: تواضع و فروتني زينت بخش علم و دانش است، ادب داشتن و اخلاق نيك زينت بخش عقل مي باشد، خوش روئي با افراد زينت بخش حلم و بردباري است.

23- قال عليه السلام: توسد الصبر، و اعتنق الفقر، و ارفض الشهوات، و خالف الهوي، و اعلم أنك لن تخلو من عين الله، فانظر كيف تكون. [23] .



[ صفحه 131]



فرمود: در زندگي، صبر را تكيه گاه خود، فقر و تنگ دستي را همنشين خود قرار بده و با هواهاي نفساني مخالفت كن.

و بدان كه هيچگاه از ديدگاه خداوند پنهان و مخفي نخواهي ماند، پس مواظب باش كه در چه حالتي خواهي بود.

24- قال عليه السلام: من أتم ركوعه لم تدخله وحشة القبر. [24] .

فرمود: هر كس ركوع نمازش را به طور كامل و صحيح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.

25- قال عليه السلام: الخشوع زينة الصلاة، و ترك ما لا يعني زينة الورع. [25] .

فرمود: خشوع و خضوع زينت بخش نماز خواهد بود، ترك و رها كردن آنچه (براي دين و دنيا و آخرت) سودمند نباشد زينت بخش ورع و تقواي آنان مي باشد.

26- قال عليه السلام: الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر خلقان من خلق الله عزوجل، فمن نصرهما أعزه الله، و من خذلهما خذله الله عزوجل. [26] .

فرمود: امر به معروف و نهي از منكر دو مخلوق الهي است، هر كه آن ها را ياري و اجراء كند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مي گيرد و هر كه آن ها را ترك و رها گرداند مورد خذلان و عقاب قرار مي گيرد.

27- قال عليه السلام: ان الله عزوجل يختار من مال المؤمن و من ولده أنفسه ليأجره علي ذلك. [27] .



[ صفحه 132]



فرمود: همانا خداوند متعال بهترين و عزيزترين ثروت و فرزند مؤمن را مي گيرد (و هلاك و نابود مي گرداند)، چون دنيا و متعلقات آن بي ارزش است تا در قيامت پاداش عظيمي عطايش نمايد.

28- قال له رجل: أوصني بوصية جامعة مختصرة؟

فقال عليه السلام: صن نفسك عن عارالعاجلة و نار الأجلة. [28] .

شخصي به حضرت عرض كرد: مرا موعظه و نصيحتي كامل و مختصر عطا فرما؟

امام عليه السلام فرمود: اعضاء و جوارح - ظاهري و باطني - خود را از ذلت و ننگ سريع و زودرس، همچنين از آتش و عذاب آخرت، در امان و محفوظ بدار.

29- قال عليه السلام: فساد الأخلاق بمعاشرة السفهاء، و صلاح الأخلاق بمنافسة العقلاء. [29] .

فرمود: معاشرت و همنشيني با بي خردان و افراد لا ابالي سبب فساد و تباهي اخلاق خواهد شد؛ و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشيار، موجب رشد و كمال اخلاق مي باشد.

30- قال عليه السلام: الأدب عند الناس النطق بالمستحسنات لا غير، و هذا لا يعتد به مالم يوصل بها إلي رضا الله سبحانه، و الجنة، و الأدب هو أدب الشريعة، فتأدبوا بها تكونوا أدباء حقا. [30] .

فرمود: مفهوم و معناي ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است كه



[ صفحه 133]



ركيك و سبك نباشد، وليكن اين نظريه قابل توجه نيست تا مادامي كه انسان را به خداوند متعال و بهشت نزديك نگرداند.

بنابراين ادب يعني رعايت احكام و مسائل دين، پس با عمل كردن به دستورات الهي و ائمه اطهار عليهم السلام، ادب خود را آشكار سازيد.

31- قال عليه السلام: ثلاث خصال تجتلب بهن المحبة: الانصاف في المعاشرة، و المواساة في الشدة، و الانطواع و الرجوع الي قلب سليم. [31] .

فرمود: سه خصلت جلب محبت مي كند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردي در مشكلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنويات.

32- قال عليه السلام: التوبة علي أربع دعائم: ندم بالقلب، و استغفار باللسان، و عمل بالجوارح، و عزم أن لا يعود. [32] .

فرمود: شرايط پذيرش توبه چهار چيز است: پشيماني قلبي، استغفار با زبان، جبران كردن گناه - نسبت به همان گناه حق الله و يا حق الناس - تصميم جدي بر اينكه ديگر مرتكب آن گناه نشود.

33- قال عليه السلام: ثلاث من عمل الأبرار: إقامة الفرائض، واجتناب المحارم، و احتراس من الغفلة في الدين. [33] .

فرمود: سه چيز از كارهاي نيكان است: انجام واجبات الهي، ترك و دوري از گناهان، مواظبت و رعايت مسائل و احكام دين.

34 - قال عليه السلام: و حقيقة الأدب: اجتماع خصال الخير، و تجافي خصال



[ صفحه 134]



الشر، و بالأدب يبلغ الرجل المكارم الأخلاق في الدنيا و الاخرة، و يصل به الي الجنة. [34] .

فرمود: حقيقت ادب و تربيت عبارت است از: دارا بودن خصلت هاي خوب، خالي بودن از صفات زشت و ناپسند.

انسان به وسيله ي ادب - در دنيا و آخرت - به كمالات اخلاقي مي رسد؛ و نيز با رعايت ادب نيل به بهشت مي يابد.

35- قال عليه السلام: ان بين جبلي طوس قبضة قبضت من الجنة، من دخلها كان آمنا يوم القيامة من النار. [35] .

فرمود: همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه اي مي باشد كه از بهشت گرفته شده است، هر كه داخل آن شود - و با معرفت زيارت كند - روز قيامت از آتش در امان خواهد بود.

36- قال عليه السلام: من زار قبر عمتي بقم، فله الجنتة. [36] .

فرمود: هر كس قبر عمه ام - حضرت معصومه سلام الله عليها - را با علاقه و معرفت در قم زيارت كند، اهل بهشت خواهد بود.

37- قال عليه السلام: من زار قبر أخيه المؤمن فجلس عند قبره و استقبل القبلة و وضع يده علي القبر و قرء: «انا أنزلناه في ليلة القدر» سبع مرات، أمن من الفزع الأكبر. [37] .



[ صفحه 135]



فرمود: هر كس بر بالين قبر مؤمني حضور يابد و رو به قبله بنشيند و دست خود را روي قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره ي مباركه «انا أنزلناه» را بخواند از شدايد و سختيهاي صحراي محشر در امان قرار مي گيرد.

38- قال عليه السلام: ثلاث يبلغن بالعبد رضوان الله: كثرة الأستغفار، و خفض الجانب، و كثرة الصدقة. [38] .

فرمود: سه چيز، سبب رسيدن به رضوان خداي متعال مي باشد:

1- نسبت به گناهان و خطاها، زياد استغفار و اظهار ندامت كردن.

2- اهل تواضع كردن و فروتن بودن.

3- صدقه و كارهاي خير بسيار انجام دادن.

39- قال عليه السلام: العامل بالظلم، و المعين له، و الراضي به شركاء. [39] .

فرمود: انجام دهنده ي ظلم، كمك دهنده ي ظلم و كسي كه راضي به ظلم باشد، هر سه شريك خواهند بود.

40- قال عليه السلام: التواضع زينة الحسب، و الفصاحة زينة الكلام، و العدل زينة الايمان، و السكينة زينة العبادة، و الحفظ زينة الرواية. [40] .

فرمود: تواضع و فروتني زينت بخش حسب و شرف، فصاحت زينت بخش كلام، عدالت زينت بخش ايمان و اعتقادات، وقار و ادب زينت بخش اعمال و عبادات؛ و دقت در ضبط و حفظ آن، زينت بخش نقل روايت و سخن مي باشد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 72، ص 65، ح 3، مستدرك الوسائل: ج 8، ص 329، ح 9576.

[2] امالي شيخ مفيد: ص 328، ح 13، مستدرك: ج 8، ص 324، ح 9562.

[3] أعلام الدين: ص 309، س 11، مستدرك الوسائل: ج 8، ص 351، ح 9634.

[4] بحارالانوار: ح 68، ص 155، ح 69.

[5] أعلام الدين: ص 309، س 5، بحارالأنوار: ج 75، ص 364، ضمن ح 5.

[6] بحارالأنوار: ج 71، ص 181، س 1، أعيان الشيعة: ج 2، ص 36، س 14.

[7] تنبيه الخواطر: ص 428، بحارالأنوار: ج 67، ص 245، ح 19.

[8] وسائل الشيعة: ج 16، ص 242، ح 21466.

[9] بحارالأنوار: ج 72، ص 109، ح 12، مستدرك الوسائل: ج 7، ص 230، ح 8114.

[10] مستدرك الوسائل: ج 17، ص 308، ح 5.

[11] بحارالأنوار، ج 75، ص 380، ح 42.

[12] تهذيب الأحكام: ج 7، ص 396، ح 9.

[13] كشف الغمة: ج 2، ص 349، بحارالأنوار: ج 75، ص 81، ح 75.

[14] كشف الغمة: ج 2، ص 349، بحارالأنوار: ج 75، ص 82، ح 79.

[15] بحارالأنوار: 68، ص 340، ح 13.

[16] بحارالأنوار: ج 75، ص 79، ح 62.

[17] خصال: ج 2، ص 650، ح 46.

[18] بحارالأنوار: ج 68، ص 53، ح 69.

[19] كشف الغمة: ج 2، ص 350، س 11.

[20] بحارالأنوار: ج 75، ص 80، ح 63.

[21] حلية الأبرار: ج 4، ص 599، س 11.

[22] كشف الغمة: ج 2، ص 347.

[23] بحارالأنوار: ج 75، ص 358، ح 1.

[24] كافي: ج 3، ص 321، ح 7.

[25] نورالأبصار: ص 331، س 12، بحارالأنوار: ج 75، ص 80، س 12.

[26] خصال صدوق: ص 42، ح 32.

[27] كافي: ج 3، ص 218، ح 3.

[28] احقاق الحق: ج 12، ص 439، س 11.

[29] كشف الغمه: ج 2، ص 349، بحارالأنوار: ج 75، ص 82، ح 78.

[30] ارشاد القلوب ديلمي: ص 160، س 19.

[31] كشف الغمه: ج 2، ص 349، س 13.

[32] بحارالأنوار: ج 75، ص 81، ح 74.

[33] كشف الغمة: ج 2، ص 349، س 3.

[34] ارشاد القلوب ديلمي: ص 160، س 15.

[35] عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج 2، ص 256، ح 6.

[36] كامل الزيارات: ص 536، ح 827، بحارالانوار: ج 99، ص 265.

[37] اختيار معرفة الرجال: ص 564، ح 1066.

[38] كشف الغمة: ج 2، ص 349، س 7.

[39] كشف الغمة: ج 2، ص 348، س 18، بحار: ج 75، ص 81، ح 69.

[40] كشف الغمة: ج 2، ص 347، س 19، بحار: ج 75، ص 80، ح 65.