بازگشت

تعيين جانشين در دومين سفر به بغداد


مرحوم شيخ مفيد، كليني و ديگر بزرگان به نقل از اسماعيل بن مهران روايت كرده اند:

پس از آن كه حضرت جوادالأئمه عليه السلام را در اولين مرتبه، توسط حكومت معتصم عباسي به بغداد احضار كردند، من براي حضرت احساس خطر كردم.

به همين جهت، قبل از سفر، خدمت ايشان رسيدم و عرض كردم: يابن رسول الله! در اين مسافرت، من براي شما احساس خطر مي كنم، چنانچه خداي نخواسته آسيبي بر شما وارد شود، چه شخصي بعد از شما عهده دار ولايت و امامت مي باشد؟

همين كه امام عليه السلام سخن مرا شنيد، چهره و صورت نورانيش را به سمت من برگردانيد و سپس اظهار نمود: اي اسماعيل! نگران مباش، آنچه را كه فكر مي كني، امسال و در اين سفر واقع نخواهد شد.

اسماعيل گويد: حضرت پس از مدتي، صحيح و سالم از بغداد به مدينه مراجعت كرد.

و چون مرحله اي ديگر، مأمورين حكومتي خواستند آن حضرت



[ صفحه 88]



را به دستور معتصم عباسي به بغداد احضار كنند، من به حضور ايشان رسيدم و گفتم:

يا ابن رسول الله! فدايت گردم، شما از مدينه به بغداد مي روي و من برايتان احساس خطر مي كنم، بعد از شما چه كسي جانشين خواهد بود؟

ناگاه متوجه شدم كه امام جواد عليه السلام گريه افتاد و قطرات اشك بر گونه ها و محاسن شريفش جاري گشت.

و حضرت در همين حالت متوجه من گرديد و فرمود:

اي اسماعيل! در اين سفر، خطر متوجه من خواهد شد؛ و بدان كه جانشين بعد از من فرزندم، حضرت ابوالحسن، امام علي هادي عليه السلام مي باشد. [1] .



[ صفحه 89]




پاورقي

[1] اعلام الوري طبرسي: ج 2، ص 111، اصول كافي: ج 1، ص 260، ح 1، كشف الغمة: ج 2، ص 376، مناقب ابن شهر آشوب: ج 4، ص 408.