بازگشت

در خواب و بيداري نجات شخصي درمانده


يكي از اصحاب امام محمد جواد عليه السلام، به نام موسي بن قاسم حكايت كند:

روزي در مكه معظمه با يكي از مخالفين آل رسول سلام الله عليهم، به نام اسماعيل پيرامون موقعيت امام رضا عليه السلام در قبال مأمون نزاع داشتيم.

اسماعيل مدعي بود كه چرا امام رضا عليه السلام مأمون عباسي را هدايت نكرد؟

و من چون جواب مناسب و قانع كننده اي براي آن نداشتم، سكوت كردم.

تا آن كه شب فرا رسيد و در رختخواب خود خوابيدم، در عالم خواب، حضرت جوادالأئمه عليه السلام را رؤيت و مشاهده كردم و جريان منازعه ي خود با اسماعيل را مطرح نمودم.

حضرت در پاسخ فرمود: امام افرادي را همانند تو و دوستانت را هدايت مي نمايد.

بعد از آن كه از خواب بيدار شدم، جواب حضرت را خوب به ذهن سپردم؛ و سپس جهت طواف كعبه ي الهي به سمت مسجدالحرام حركت كردم، در بين راه اسماعيل مرا ديد؛ و من سخن امام جواد عليه السلام



[ صفحه 78]



را براي او بازگو كردم و او ديگر حرفي نزد و خاموش شد.

چون مدتي از اين جريان گذشت، جهت زيارت و ملاقات حضرت جوادالأئمه عليه السلام راهي مدينه ي منوره شدم.

هنگامي كه به محضر مقدس امام عليه السلام وارد شدم، مشغول خواندن نماز بود، در گوشه اي نشستم؛ زماني كه نماز حضرت پايان يافت، به من خطاب كرد و فرمود:

اي موسي! چندي پيش در مكه ي مكرمه با اسماعيل - درباره ي پدرم - پيرامون چه مسائلي بحث و منازعه داشتيد؟

عرض كردم: اي سرورم! شما خود در جريان امر هستي و مي داني.

حضرت فرمود: در خواب چه كسي را ديدي؟ و چه شنيدي؟

عرضه داشتم: يا ابن رسول الله! شما را در خواب ديدم و چون موضوع را با شما مطرح كردم، فرمودي: امام افرادي چون تو و دوستانت را هدايت مي نمايد - كه ظالم و دشمن اهل بيت رسالت نباشند -.

حضرت فرمود: آري چنين است، من به خواب تو آمدم و اين سخن را گفتم؛ و اكنون نيز همان مطلب را مي گويم.

عرض كردم: اي مولا و سرورم! همانا اين بهترين روش براي خاموش كردن مخالفين مي باشد. [1] .



[ صفحه 79]




پاورقي

[1] هداية الكبري حضيني: ص 307، س 11، مدينة المعاجز: ج 7، ص 416، ح 2420، اثبات الهداة: ج 3، ص 344، ح 49.